آئورلیانو

داستان یک غم

آئورلیانو

داستان یک غم

آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۳/۲۱
    ؛
  • ۰۳/۰۲/۳۰
    -

تکرار غریبانه‌ی شب‌هایت چگونه گذشت؟

شنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۹:۵۴ ب.ظ

رسیدم خانه، بعد از چند روز زندگی در کویر، در آینه خودم را دیدم، از حالت آشفته و نافرم خودم شرمنده شدم، یک چیزی قریب به شمایل کارتن خواب‌ها، که البته اگر استانداردهای آزمایشگاهی را معیار بگیریم واقعا برای خودم یک پا اعتیاد هم دارم، البته من با این موضوع شوخی می‌کنم، خدا نکند آدم معتاد این افیون‌ها بشود. 
مدت هاست که ملغمه‌ای از غم و خشم و این‌ها هستم، این مدت‌هایی که میگویم شما نزدیک به دو سال تصور کنید. با خودم فکر می‌کنم چه می‌شود که تالمات روحی اینطور داغ می‌شوند و می‌مانند؟ خب بروید دیگر! دست از سرم بردارید خنیاهای لعنتی! چرا این نظام تاوان دنیا آنقدر بی‌رحم و بی‌انصاف است؟ نمی‌دانم. 
واقعا این نالیدن‌های مداوم را دوست ندارم، دلم می‌خواهد آن دست آرامش‌های قدیمی را باز تجربه کنم، 
خسته‌ام، 

دوست دارم بروم یک جایی داد بزنم، فحش بدهم، به زمین و زمان،

چه می‌دانم، اشک بریزم،

من از بندبازی روی لبه‌ی فروپاشی خسته شده‌ام، دوست دارم یک وری بیافتم، فقط بیافتم، من از این شب‌هایی که به برزخ می‌مانند خسته شده‌ام.

  • میم تارخ

نظرات  (۳)

بسوزه پیر عاشقی

نابود شه بنیاد شکست عشقی

 

" بندبازی روی لبه‌ی فروپاشی"

تعبیر جالبیه ...سرقت ادبی می کنم ازت

پاسخ:
واقعا بسوزه پدر عاشقی! خونه خراب می‌کنه!
اختیار داری مهندس:) برای شما 

رابطه‌ات با کوه‌نوردی چطوره مهندس؟ واسه اینجور‌ وقتا خیلی جوابه لامصب. یه جوری از پا درمیای که عاشقی و‌ بندبازی و نظام‌ و برزخ همه یادت میره. کوه هرچی سختتر بهتر. فقط تنها نرو.:)

پاسخ:
یک زمانی سر و تهم رو می‌زدی کوه بودم :) کلا در کوهستان ولو بودم :)
آنقدر کوه رو دوست داشتم که حتی یک‌بار یک کوه رو به نیت مرگ خودخواسته رفتم بالا، داستان اون رو هم باید بعدا بنویسم :)
باری؛ حالا که از نفس افتاده شده‌ام دیگه توانم به کوه نمی‌کشه، ولی یادآوری خوبی بود، باید برم دوباره:)

دور از جون چه مرگ شاهنامه‌واری میشد مرگ خودخواسته تو‌ کوه! :))

نکن مهندس! وقتی وان حموم هست چرا کوه؟ :))

خب اذهان آماده شد دیگه منتظر داستانش هستیم. 

ببین خاصیت درمانگریش اتفاقا همین وقتیه که رمقت رفته و از نفس‌افتاده‌ای.

بلیو می!

 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی