آئورلیانو

داستان یک غم

آئورلیانو

داستان یک غم

آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۳/۲۱
    ؛
  • ۰۳/۰۲/۳۰
    -

این تو بودی کز ازل خواندی به من درس وفا؟!

دوشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۷:۰۹ ب.ظ

خانم مرضیه با سوزی که حکایت از شکوه‌های دلش داشت، می‌خواند که:‌ «این همه آشفته حالی، این همه نازک خیالی،‌ ای به‌ دوش‌ افکنده‌ گیسو. از تو دارم. از تو دارم.» و من هم به روال معمول این‌جور شعر‌ها که مضمون شکایت دارند، اضافه کردم که «لعنتی!».

باری؛ چیز خاصی برای نوشتن ندارم، همان بند بالا را هم مضاف بر چنته‌ام نوشتم، زنده باد نقطه. 

  • میم تارخ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی