آئورلیانو

داستان یک غم

آئورلیانو

داستان یک غم

آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۳/۲۱
    ؛
  • ۰۳/۰۲/۳۰
    -

داستان نقطه‌ها

يكشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۸:۳۷ ق.ظ

دیروز وجدان کاری‌ام اجازه نداد اول صبح که می‌آیم شرکت چیزی بنویسم، یک ردی از خودم و این روز‌ها که می‌گذارنم به جا بگذارم، ولی امروز اجازه می‌دهد، اِی وجدان بازی گوش!

ابتهاج در راه که می‌آمدم، با صدای خودش، می‌خواند:‌ «از روی تو دل کندنم آموخت زمانه» و من هم این دوران زیاد با خودم این را می‌گویم. 

این خط را زیاد پاک کردم و از نو نوشتم و راستش دیگر حوصله ندارم که بر ادامه‌ی نوشته‌هایم پافشاری کنم، هر جا پت‌پت کنم نقطه می‌گذارم.

 

  • میم تارخ

نظرات  (۱)

من روی وجدان کاریت کراش زدم

پاسخ:
سلام می‌رسونه :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی